آنچه در میان جمعیت درباره کاشی فرد به شما نمی گویند
بااینحال واقعگرایی، این آثار را از نقاشیهای دورهٔ پیش متمایز میکند. توجه بهزاد به دنیای واقعی پیرامونش او را از نگارگران پیش از خود کاشی و سرامیک ظفرقندی متمایز میکند. قاضی احمد، بر درک تناسب در آثار بهزاد تأکید، و برتری تصویر پرندگان را ذکر میکند که اینکه وی در طراحی با زغال چیرهدست بود. افزون بر این، نقاشیها، طراحی دقیق و کنترل در اجرا را نشان میدهد که ویژگی نقاشی مکتب هرات در سدهٔ نهم هجری است. افزون بر اینها، پیکرها دیگر صرفاً کلیشهای و مانند عروسک خیمهشببازی با چهرهای نقابمانند نیستند و دارای اصالت شخصی هستند و اغلب با حرکاتی اختیاری یا حسی نمایشی نشان داده شدهاند. این ماده که دارای خاصیت چسبندگی قوی میباشد باعث کاهش جذب آب شده و باعث منظم شدن منافذ موجود روی سطوح مورد استفاده میشود و قدرت چسبندگی را افزایش میدهد. ترقیات این شهر با روی کار آمدن رضاشاه دنبال شد البته شروع جنگ جهانی دوم باعث کندی انجام شهرسازی با اسلوب جدید در لنگرود شد ولی بیش از پیش این شهر به ترقیات و پیشرفتهای سریعی دست یافت.
طرح مسجد شیخ لطفالله در زمانی که نقشه چهار باغ و باغ هزارجریب به مرحله اجراء درآمد ریخته شد و در دورانی که معماری صفویه به شکوفایی رسیده بود مورد بهرهبرداری قرار گرفت. حالآنکه قاضی احمد - با مبالغهای که معمولاً در زبان فارسی است - در اغراق فراتر میرود و میگوید: «اگر مانی با او آشنا میشد، از او پیروی میکرد.» بااینحال، مصطفی عالی اشاره میکند که موفقیت بهزاد تا حدی ناشی از نفوذ و اعتبار پشتیبانان اوست. نگارههایی از بهزاد برای بوستان سعدی و برای کتابخانهٔ سلطان حسین بایقرا با انجامهای به تاریخ ۸۹۳ ه.ق به نمایش گذاشته شده که نشان از ماهیت دستاوردهای اوست. تمام نقاشیها شامل لوحههای متن است که بهدقت با طرح کلی صفحات پیوستگی دارند و نشان میدهد بهزاد و خوشنویس، سلطانعلی کاتب، باید با یکدیگر همکاری داشته باشند. این محصول با همکاری انستیتو فراونهوفر آلمان تولید و صادر میشود. گرچه این شهر محل تولید این سفالینهها نبوده، اما نامش با آنها گره خوردهاست.
بهطور معمول، نویسندگان او را با صفاتی درخشان اما خیلی کلی ستایش میکنند و مهارتش را با مانی، نقاش سرآمد در ادبیات فارسی، مقایسه میکنند. در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ابیانه موجود است. شاخههای پرشکوفهٔ درختان، الگوهای تزئینی غنی کاشی و نقش قالیها، بهویژه نشاندهندهٔ حس زیباییشناختی و تزئینی هنرمند و دقت و ظرافت کارش است. ارزیابی بهزاد بهعنوان یک هنرمند با دستاورد فوقالعاده برای اولین بار در دورهٔ صفوی ظاهر میشود. در دو نقاشی آخر، نام بهزاد چنان در صحنهپردازیِ معماریِ بنای اثر آمده که بههیچروی نمیتوان گمان کرد که سپستر افزوده شده باشند. مسئله با این واقعیت پیچیدهتر میشود که امضای بهزاد، بهخاطر شهرت او، در طول سدهها و با جعل یا اشتباه بر برخی نگارگریها افزوده شدهاست، و این موضوع یا برای سود مالی بوده، یا بهخاطر تهیهٔ برگی از یک نقاش مشهور برای یک مجموعهدار، یا از آنرو که آثار بهزاد همراه با امضا، کلی، جزئی یا هر بخش دیگر، نسخهبرداری شدهباشند، یا اینکه اجرای این آثار پس از مرگش تمام شده یا در آن دست برده شده باشد.
نسخههای خطی که اغلب با بهزاد ارتباط دارند عبارتاند از نسخهای از ظفرنامهٔ یزدی در سال ۸۷۲ ه.ق (در کتابخانهٔ دانشگاه جان هاپکینز)، نسخهٔ ۸۸۸ ه.ق منطقالطیر عطار (در موزهٔ متروپولیتن نیویورک)، نسخهای از کتاب خمسهٔ علیشیر نوایی مورخ ۸۹۰ ه.ق (تقسیمشده میان کتابخانهٔ بادلین در آکسفورد و کتابخانهٔ جان ریلنس در منچستر) و دو نسخه از خمسهٔ نظامی (در کتابخانهٔ بریتانیا) که در آن نقاشیها به متنی نسخهبرداریشده در ۸۴۶ ه.ق و منتشرشده در ۹۰۰ ه.ق افزوده شدهاست. تمام بخشهای طرح با تصویری تزئینی، که در سراسر نگاره بسیار حرفهای انجام شدهاست، تناسب دارد. نگارهٔ بزم، با تصویری از بیت «تا شد آن مه مشتری درهای حافظ را به نقد / میرسد هر دم به گوش زهره گلبانگ رباب»؛ ۳. در محدودهٔ فضای تصویری مطابق با مفهوم و ذوق جاری در آن دوره، پیکرهای نهچندان بزرگ، از نظر تناسب تعدادشان بهخوبی توزیع شدهاند. در دیباچهٔ مرقّع امیر غیب بیگ، بهزاد ستایش شده و گفته شده که «شبیه و نظیر ندارد» و از همتایانش بسیار برتر است. حیدرمیرزا او را با معلمش، میرک، میسنجد و هنر او را به جهت پختگی و نه از نظر کمال از بهزاد برتر میشمارد و در مقایسه با شاهمظفر نیز - که ظاهراً آنها را همرده میداند - بر این باور است که بهزاد در هدایت قلممو، طراحی و ترکیببندی پیکرها از او پیش افتاده است، اما در ظرافت اینگونه نیست.